به نام خدا
با توجه به شیوع اپیدمی کرونا، سوالات متعددی در خصوص راههای مقابله و همچنین عدالت الهی در مورد از بین رفتن انسانها، کودکان و… شده که با توجه به اینکه همه این موارد در دهههای گذشته مورد بررسی قرار گرفته و پاسخهای آن مکتوب است، در این رابطه مجددا یادآور میشود:
- اپیدمیها شگردی از جانب اکوسیستمهای کیهانی و اکوسیستم زمینی برای حفظ کره زمین (حفظ زمین اولویت اول اکوسیستم میباشد) و مهار انسان و ایجاد تعادل حیات و کنترل عوامل مخرب در بقای حیات بر روی کره زمین و… میباشد.
در این راستا میکروارگانیزمی که میلیونها سال در یک تعادل نسبی زندگی میکرده، به ناگاه طی رویکردی تهاجمی غیرعادی به انسان، حیوان، گیاه و… حمله مینماید. این اقدام نتایج حکمتآمیزی را پدید میآورد که ممکن است انسان از درک آن عاجز باشد، زیرا طی محاسباتی پیچیده و حیرتانگیزی تعادلی را که به چشم انسان نمیآید، پیاده و کره زمین را از خطری که آن را تهدید مینموده، رهایی میبخشد.
درست مانند شرایطی که در حال حاضر انسان برای کره زمین بوجود آورده و ظاهراً در حال نابود کردن آن است. در حالی که هرگز این اتفاق نخواهد افتاد و در هر دوره درست قبل از نابودی زمین که بواسطه لجام گسیختگیها و بلند پروازیهای انسان رخ میدهد، به سادگی مهار آن را کشیده و انسان را فلج میکند (همان طوریکه در درسهای دهه هشتاد ارائه نمودم که هر روز بشر باید منتظر ظهور یک پدیده غیر منتظره مانند ویروسهای عجیب و غریب غیر قابل کنترل باشد که باعث حذف جمعیت زیادی از انسانها شود).
امروزه عوامل کنترل کنندهای مانند ویروسهای ایدز، سارس، ابولا، کرونا و… در مقابل بشر قرار گرفته تا بلکه انسان را متوجه زبونی و ناتوانی خود نماید و جلوی منیت و غرور کاذب و… را بگیرد تا به خود آمده، حداقل جلوی نابودی زمینی را که بر روی آن زندگی میکند، بگیرد (اما انسان هرگز این درس عبرت را نگرفته است) و فرصت زندگی بر روی این کره استثنائی را که در کل کیهان فقط یکی است (علیرغم کشف سیارات زیادی تا کنون و با احتمال بسیار زیاد امکان وجود میلیونها سیاره در کیهان، به دلایلی مشخصات هیچ یک از آنها نمیتواند دقیقا با زمین مطابقت داشته باشد بطوریکه پذیرای حیات زمینی باشد).
- همانطوری که در دروس عرفان حلقه مکتوب شده، نظریه مصونیت شعوری و بقای انسان در اپیدمیها از این طریق موضوع مهمی است که باید در کنار سایر راههای پیشگیری به آن توجه نمود. پیشتر به این موضوع اشاره شده که بسیاری افراد ناقل ویروسها و… هستند اما خود آنها بیمار نیستند. در حالی که دیگران را میتوانند به سادگی آلوده و بیمار کنند. درست مثل بسیاری از افرادی که در مناطق بحرانی شیوع اپیدمیها زندگی میکنند و به طور قطع به ویروسهای شیوع یافته، آلوده هستند؛ ولیکن خودشان بیمار نیستند.
این راه انتخاب اصلح از جانب اکوسیستم است که عدهای از دل اپیدمیهای بسیاری که همواره در دل تاریخ اتفاق افتاده و میبایستی انسان را نابود میکرده، نجات پیدا کردهاند. اما انسان تصور میکند که با اپیدمیها میتواند مقابله کند. زیرا بر این باور است که با اپیدمیهای سادهای (هر چند که در آن زمانها بسیار وحشتناک تلقی میشده) مانند: سیاه زخم، طاعون، آبله، وبا، تیفوس و… توانسته مقابله کند. اما اگر به روند سیر اپیدمیها نگاه کنیم، متوجه میشویم روز به روز اکوسیستم برای انسان، ویروسهای خطرناکتری عرضه میکند و در صورتیکه بتوانیم این دسته از ویروسها را که درحال حاضر میشناسیم مهار کنیم؛ در نمونههای آینده با نسل جدیدتری از این ویروسهای هوشمند (مانند ویروس هوشمند ایدز) رو به رو میشویم که میزان خطرناکی آن برای انسان شاید غیرقابل تصور باشد. بنابراین؛ فکر مقابله با همه این نوع از عوامل اپیدمی شاید فکر باطلی باشد همچنان که هنوز راه مقابلهای برای مبارزه با برای مثال ویروس ایدز، یکی از ویروسهای هوشمند نسل فعلی این میکروارگانیزمها پیدا نشده و سایر میکروارگانیزمها هم که در حال مشاهده هستیم که هیچ راه مقابلهای با آنها بجز کنترل محیط وجود ندارد (در آیندهای نه چندان دور انسان در محاصره هزاران نوع ویروس فوق هوشمند که ویروسهای فعلی در مقابل آنها مانند اسباب بازی به حساب میآیند، قرار میگیرد که دیگر با روشهای رایج نمیشود با آنها مقابله کرد که کنترل آنها فقط از طریق تعاملهای شعوری امکانپذیر میباشد).
اما طبق یکی دیگر از نظریههای عرفان حلقه، آلودگی شعوری، سرایت شعور معیوب (موضوع نظریه شعور و ضد شعور و… )، یکی از راههای مستعد کردن فرد برای استقبال از بیماری موضوع آلودگی شعوری است که در درسهای فرادرمانی و سایمنتولوژی مورد بررسی قرار گرفته است.
طبق این نظریات، یکی از راههای سرایت بیماریهای نرمافزاری (مانند افسردگی) و بیماریهای سختافزاری (مانند متاستاز)، میتوانند از طریق انتقال شعوری معیوب صورت بگیرد. بنابراین؛ در این رابطه خاطرنشان میشود:
به علت اینکه در انتقال شعوری، اولویت با انتقال شعوری نرمافزاری (مانند افسردگی، اضطراب، نگرانی و…) میباشد، قرار گرفتن در فاز منفی، طبق این آموزهها امکان سرایت را تشدید و در صورت آلودگی آن را به شدت افزایش میدهد. در این صورت عملکرد سیستم دفاعی بدن به شدت افت پیدا نموده و بدن مستعد ابتلا به کلیه بیماریها میشود (آلودگی شعوری باعث مختل شدن سیستم نرمافزاری سیستمهای مختلف بدن از جمله سیستم دفاعی میشود که در آن صورت کارایی و قدرت مقابله آن به طرز قابل توجهی کاهش مییابد).
- عدالت خداوند منوط به رعایت عدالت از جانب انسان نیز میباشد انسانی که به خود رحم نمیکند چرا انتظار دارد خداوند نیز به او رحم کند (انالله لایغیر مابقوم حتی یغیر ما بانفسهم) انسانی که خود را تغییر نمیدهد چرا باید انتظار خاصی از او داشته باشد. خداوند هر چقدر به انسان نمرودی، زبونی او را (با یک ویروس نادیدنی) یادآور میشود، باعث عبرت او نشده و باز هم به میزان ظلم و جنایت خود نسبت به همه چیز میافزاید، چرا باید ترحم کند (هر چند که این کار را انجام میدهد و باز هم دست انسان را میگیرد و او را نجات میدهد اما در عوض مجدداً جز ناشکری و ناسپاسی و طغیان واکنش دیگری از انسان مشاهده نمیشود).
بنابراین، راه حل نهایی در مقابله با ویروسها و… نیست (طبق مباحث مطرح شده، زیرا که آنها مقاومتر میشوند. در حالیکه بسیاری از تجارب مانند نگهداری حیوانات در منزل، سرایت بیماری را به افراد نگهدارنده آنها نشان نمیدهد در صورتیکه باید غیر از این باشد و این افراد میبایستی دچار این بیماریها میشدند ولی از طریق همفازی طبیعی شعوری این زندگی مسالمتآمیز بین میکروارگانیزمهای همراه حیوانات و این افراد بهوجود آمده و مصونیت شعوری طبیعی ایجاد شده است) بلکه روی آوردن به معنویت و به قدرت رسیدن درونی و معنوی میباشد تا انسان با اصلاح ساختار شعوری خود بتواند در زندگی مسالمتآمیز با هستی قرار بگیرد.
در اینصورت اکوسیستم را بر علیه خود بر نمیانگیزد (در صورت طغیان انسان، اکوسیستم نیز به عنوان یکی از کارگزاران هوشمند الهی بر طبق شرح وظیفه خود، انسان را مشمول چنین حوادثی میکند که گذشتگان ما با همه بیسوادی خود ولی به مدد بصیرتی که داشتند به آن غضبالهی میگفتند، چرا که در واقع غضبی است که از سوی هستی شامل حال انسان میشود).
بنابراین؛ باز هم دوستان عزیز را دعوت به مطالعه دروس نظری و توجه به این موارد و فهم مباحث و خودداری از ورود به فاز منفی و استفاده از حلقههای رحمانیت الهی در جهت خودسازی معنوی نموده و درخواست میکنم که انسان را در روح جمعی مورد طلب خیر و رستگاری قرار دهیم و بخواهیم تا خداوند لطف و مرحمت خود را از ما دریغ نکند و بدانیم که فقط این رحمت اوست که میتواند دست انسان زبون (ولی مغرور و سرکش) را گرفته و فرصتی دیگر را در اختیار او بگذارد تا بلکه خود را پیدا نماید و دست از این همه طغیان و ظلم و ستم نسبت به خود و هستی (و همچنین نسبت به خالق خود که البته او بینیاز است و همان ناسپاسیها هم باز بخود انسان برمیگردد) بردارد.
با آرزوی توفیق الهی
محمد علی طاهری