حقوق بشر از ضروری‌ترین نیازهای بشر است که در سراسر تاریخ بارها نقض شده است. هر انسانی باید از حقوق مسلم خود آگاه باشد تا بتواند در برابر کسانی که این حقوق بنیادین را به‌سبب قدرت‌طلبی، انحصارگرایی و امیال پلید نقض می‌کنند، ایستادگی کرده و مانع سوءاستفاده شود. امروز، جهان بیش از هر زمان دیگری نیازمند همصدایی آزاداندیشان در دفاع از حقوق بشر است.

دکترین اینتریونیورسال با ارائه تعریف نوینی از حقوق بشر، اذعان می‌کند که زمین متعلق به همه انسان‌هاست و همه در آن سهم دارند. بنابراین، باید ترتیباتی اندیشیده شود تا تمامی انسان‌ها در حفظ زمین، احیای شأن و کرامت انسانی و فراهم‌سازی شرایطی برای دستیابی به زندگی‌ای مطلوب که در آن همگان به احساس رضایت دست یابند، مشارکت فعال داشته باشند.

در همین راستا ایجاد بستری برای شکوفایی جوامع در یک نظام عادلانه، فارغ از پیشینه، طبقه اجتماعی، جنسیت و سایر تفاوت‌ها، و برخورداری از حقوق برابر در تمامی ابعاد زندگی، نیازمند درک هویتی اینتریونیورسال (هستی وطنی) است تا از این طریق، موانع تبعیض، استبداد و بهره‌کشی، که بزرگ‌ترین مانع در مسیر عدالت اجتماعی بوده‌اند، برای همیشه از میان برداشته شوند.

بر همین اساس سازمان صلح طاهری، با تکیه بر دکترین اینتریونیورسالیزم، پایه‌گذاری شده تا تعریفی نوین از حقوق بشر ارائه دهد؛ مفهومی فراتر از مرزهای جغرافیایی و تعلقات قومی و سیاسی، که بر کرامت ذاتی انسان و حق برابر او در بهره‌مندی از منابع زمین تأکید دارد.

هدف این سازمان، جایگزینی ساختارهای ناعادلانه با نظامی انسانی و عدالت‌محور است؛ تا صلح پایدار، آزادی‌های مسالمت‌آمیز، و توزیع عادلانه ثروت و فرصت‌های رشد و شکوفایی را برای همه انسان‌ها، از جمله نسل‌های آینده، تضمین کند و زیرساخت نظمی نوین و جهانی مبتنی بر برابری، آگاهی و مشارکت همگانی را بنیان گذارد.

عضویت سفیر صلح

تشکل دفاع از حقوق بشر

باشگاه هواداران

هواداران مانیفست

آزادی

از زمانی که انسان خود را شناخت، همواره به دنبال مفهومی به نام آزادی بوده است. این جستجو برای آزادی به‌طور مداوم در ذهن بشر شکل گرفته، اما غالباً او نتواسته است مفهوم واقعی و عمیق آن را درک کند. در بسیاری از موارد، انسان تصویری نارسایی از آزادی در ذهن خود دارد که فاصله زیادی با حقیقت این واژه دارد. در نتیجه، جستجو برای آزادی در طول تاریخ، جان میلیون‌ها نفر را گرفته و عده زیادی را به ناکامی و گورستان‌ها فرستاده است.

آزادی در اصل به‌عنوان یکی از اهداف غایی بشریت، در لحظه‌ای که انسان به فلسفه وجودی خود پی می‌برد، مفهومی کاملاً جدید پیدا می‌کند. در این لحظه، انسان دیگر اجازه نمی‌دهد که آزادی‌های کاذب و سطحی او، مصالح هستی و وحدت جهان را به خطر بیاندازد. او به درک صحیحی از این مفهوم می‌رسد، جایی که آزادی نه در تقابل با هستی، بلکه در هماهنگی و هم‌سویی با آن قرار می‌گیرد. این تغییر در درک آزادی به انسان این امکان را می‌دهد که انتخاب‌ها و رفتارهای خود را در راستای حفظ و ارتقای مصالح کل هستی تنظیم کند.

آزادی در معنای حقیقی خود نیازمند هدایت و مهار است و به عبارتی دیگر، اگر خود را مهار نکردیم، آزادی ما می‌تواند بلای جانمان شود و سرانجام به ورطه نابودی خواهیم افتاد. درست مانند کشتی‌ای که در اقیانوس به هر سمتی می‌رود. در ظاهر، کشتی آزاد است که به هر جا برود، اما این سکان است که به آزادی کشتی معنا می‌دهد و برای او هویت می‌سازد. کشتی بدون سکان و هویت محکوم به برخورد با صخره‌ها و نابودی است. بنابراین، آزادی بدون هویت و هدف، مخرب و خانمان‌سوز است.

آزادی برای انسان زمانی ممکن است که در کنار انسان‌های دیگر زندگی کند. آزادی مطلق در دنیای امروز تحقق‌پذیر نیست، زیرا به محض اینکه انسان دیگری در کنار انسان اول قرار گیرد، آزادی هر یک از آنان تحت تأثیر قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، یکی از آزادی‌هایی که ممکن است فردی بخواهد از آن استفاده کند، آزادی نابودی محیط زیست است که برای بقای دیگران مضر است. به همین دلیل، هیچ فردی حق ندارد بدون اجازه دیگری محیط زیست را تخریب کند. بنابراین، آزادی فردی زمانی معنا پیدا می‌کند که به آزادی دیگران احترام گذاشته و در راستای زندگی مشترک و مسالمت‌آمیز حرکت کنیم.

آزادی بیان و عقیده یکی از اصول بنیادین آزادی است. آزادی بیان به معنای حق آزادانه ابراز اندیشه‌های فلسفی، دینی، اجتماعی و سیاسی است، مشروط به احترام به حقوق دیگران. این آزادی به‌عنوان حق بنیادین انسان‌ها باید تضمین شود. اعلامیه جهانی حقوق بشر این حق را تصریح کرده است و هرگونه محدودیت یا سرکوب آن را نقض کرامت انسانی می‌داند. در واقع، آزادی بیان پل ارتباطی میان انسان‌ها برای رسیدن به حقیقت و بهبود زندگی جمعی است.

آزادی دینی نیز حق طبیعی هر انسان است که نباید تحت سلطه حکومت‌ها و جوامع قرار گیرد. سلب آزادی دینی و عقیدتی یکی از مظاهر آشکار ظلم و بی‌عدالتی است که توسط حکومت‌های خودکامه و افراطی به‌عنوان سوءاستفاده از ظاهر دین رخ می‌دهد. این سلب آزادی در نهایت موجب نقض کرامت انسانی می‌شود.

آزادی یکی از ارزش‌های بنیادین بشریست که زیربنای اساسی ارتباط میان افراد و دولت‌ها را در جوامع نشان می‌دهد. تبیین منطق این اصل که وابسته به اراده و اختیار فردی هر انسانی می‌باشد بر مبنای روابطی عدالت محور و مسالمت‌آمیز تنها با تحقق دیدگاه اینتریونیورسالیزم (جهان‌وطنی) به‌صورت انسان شمول عملی خواهد شد. هر چند واقعیت جوامع خودکامه نشان می‌دهد که این اصل را با محدود نمودن روز افزون حق آزادی تبدیل به یک آرمان دست نیافتنی برای حفظ بقا و سلطه‌جویی خود کرده‌اند. توسعه صلحی پایدار و جهان گستر، بدون بهره‌مندی از حق آزادی فردی نه تنها محقق نمی‌گردد بلکه بدل به شعاری برای بهره‌برداری منفعت‌طلبانه از مفهوم گرانقدر آن شده است.

آزادی و صلح چنان با هم عجین شده‌اند که صلح بدون آزادی و آزادی بدون صلح معنا نخواهد داشت. آزادی تنها زمانی معنا می‌یابد که در راستای کمال انسان و در جهت ارتقای انسانیّت و انسان‌سازی قرار گیرد. چنین تحولی در فهم آزادی نه تنها فرد، بلکه جامعه بشری را نیز به سوی تحقق صلح و همزیستی جهانی سوق می‌دهد.

نه به اعدام

حیات انسانی والاترین موهبت آفرینش است و صیانت از آن، بنیان عدالت، صلح و پیشرفت جوامع انسانی به شمار می‌آید. بر این اساس، مجازات اعدام نه پاسخی مؤثر به جرائم است و نه راهی برای برقراری عدالت؛ بلکه استمرار فرهنگ خشونت‌ورزی و واپس‌گرایی محسوب می‌شود.

بررسی‌های متعدد نشان می‌دهد که اعدام، اثری در کاهش جرائم ندارد و بیشتر در نظام‌های قضایی معیوب به عنوان ابزاری برای سرکوب سیاسی و اجتماعی به کار گرفته می‌شود. این شیوه‌ی غیرانسانی و تحقیرآمیز، که یادگار دوران تاریک تاریخ بشریت است، در حکومت‌های استبدادی به ابزاری برای حذف مخالفان و ساکت‌کردن معترضان تبدیل شده است.

در کشورهایی که دیکتاتوری و خودکامگی حاکم است، اراده و رأی مردم نادیده گرفته می‌شود. این حکومت‌ها برای حفظ قدرت خود، به زندان‌کردن و صدور احکام اعدام علیه بی‌گناهان متوسل می‌شوند و بدین ترتیب، فساد، ناامنی و تباهی را در جامعه دامن می‌زنند. مجازات اعدام، شدیدترین شکل نقض حق حیات است. به جای ایجاد امنیت و عدالت، حس کینه و انتقام را در جامعه گسترش داده و روح انسانی را جریحه‌دار می‌کند. افزون بر آن، با توجه به احتمال بروز اشتباهات قضایی، اجرای حکمی برگشت‌ناپذیر چون اعدام، خسارت‌هایی غیرقابل جبران بر پیکره عدالت وارد می‌آورد.

سازمان صلح طاهری با مردود دانستن مجازات اعدام، بر این باور است که حرمت جان انسان‌ها باید همواره محفوظ باشد و اصلاح جامعه تنها از طریق گسترش معرفت، آگاهی و خودشناسی ممکن است، نه با خشونت و حذف فیزیکی افراد. این سازمان، جایگاه شخصیت سالم انسانی را معیار احترام به قوانین می‌داند و ریشه بسیاری از کج‌روی‌ها و جرائم را در فقدان آگاهی و نادیده‌گرفتن قوانین حاکم بر هستی می‌شناسد. تشدید مجازات‌ها بدون درمان علل اصلی آسیب‌ها، تنها به گسترش ناهنجاری‌های اجتماعی منجر می‌شود.

سازمان صلح طاهری، همگام با سازمان عفو بین‌الملل، در هر شرایطی و بدون هیچ استثنایی با مجازات اعدام مخالف است. فارغ از هویت متهم، ماهیت جرم، یا شرایط ارتکاب آن، مجازات اعدام تجاوزی آشکار به حق حیات و کرامت انسانی است.

مشکلات انسانی نه از طریق خشونت و سرکوب، بلکه تنها با ارتقای بینش، گسترش عدالت اجتماعی و رعایت حقوق بشر حل می‌شود. فرهنگ‌سازی برای پاسداشت ارزش‌های انسانی و درک جایگاه انسان در هستی، راهی پایدار برای کاهش جرائم و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی است. سازمان صلح طاهری همچنان بر این باور پای می‌فشارد که صلح پایدار و عدالت جهانی، تنها از مسیر احترام به کرامت ذاتی انسان و پاسداشت حق حیات می‌گذرد.

پناهندگی

در جهان امروز، افراد زیادی برای دستیابی به یک زندگی امن‌تر و برخورداری از حقوق بنیادین انسانی، ناگزیر می‌شوند سرزمین مادری خود را ترک نمایند. ترک خاک دلایل گوناگونی دارد که از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به نقض گسترده حقوق بشر، جنگ، فقر و گرسنگی، و تغییرات شدید اقلیمی اشاره کرد. این سفرها هرچند با امید به آینده‌ای روشن آغاز می‌شوند، اما همواره آکنده از خطر، هراس و رنج هستند.

اصطلاح «پناهنده» یا «پناهجو» به کسانی اطلاق می‌شود که در پی تهدید امنیت جانی یا محرومیت‌های اساسی از کشور خود گریخته‌اند. طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر، هر انسانی در برابر آزار و اذیت، حق تقاضا و استفاده از پناهندگی در کشورهای دیگر را داراست. پناهندگان باید از حمایت بین‌المللی برخوردار شوند و هیچ دولتی نباید فردی را مجبور به بازگشت به کشوری کند که در آن امنیت یا آزادی‌اش در خطر است. با این حال، یکی از تلخ‌ترین واقعیت‌های دنیای معاصر، نادیده‌گرفتن اصالت انسانی پناهندگان است؛ گویی وضعیت قانونی آن‌ها بر هویت ذاتی‌شان سایه افکنده است. در حالی که هر فرد، فارغ از موقعیت اقامتی‌اش، باید از کرامت ذاتی و حقوق برابر برخوردار باشد.

از منظر سازمان صلح طاهری، پناهندگی یکی از زشت‌ترین پدیده‌های جوامع بشری است که ریشه در ظلم، استبداد و نابرابری دارد. چهره اهریمنی قدرت‌طلبان و دیکتاتوران، با تحمیل آوارگی بر هزاران زن، کودک و سالمند، بیش از پیش آشکار می‌شود. این پدیده منحوس، ثمره استیلای مشتی سلطه‌طلب بر مقدرات انسان‌هاست؛ کسانی که به بهای سیطره بر قدرت، حق زندگی را از بسیاری سلب می‌کنند. با این وجود، پناهندگی در عمل می‌تواند اقدامی ظلم‌ستیزانه و خداپسندانه باشد، مشروط بر آنکه پناهجویان، علیرغم ترک خاک وطن، همچنان به مبارزه برای برچیده شدن بساط ظلم و بی‌عدالتی پایبند بمانند و وجدان انسانی خود را حفظ کنند.

سازمان صلح طاهری، ضمن تحسین همت و اراده پناهندگان در تحمل رنج‌های مهاجرت، باور دارد که راه رهایی بشریت از این وضعیت نابسامان، تنها از مسیر مقابله با بی‌عدالتی‌ها، قدرت‌طلبی‌ها و دفاع از کرامت انسانی می‌گذرد. در راستای نیل به جهانی فارغ از مرزهای تبعیض، سازمان صلح طاهری با ارائه دکترین اینتوریونیورسالیزم (Interuniversalism) بر این باور است که نگاه به انسان‌ها باید فراتر از مرزهای جغرافیایی و سیاسی باشد. تنها با تعاون جمعی و همیاری جهانی است که می‌توان بر مشکلات و معضلات فراگیر غلبه کرد و انسان را به سوی اهداف متعالی کمال و کرامت رهنمون ساخت.

تبعیض نژادی و جنسیتی

تبعیض نژادی و تبعیض جنسیتی هر دو پدیده‌هایی هستند که در جوامع بشری ریشه دارند و باعث نقض حقوق اساسی انسان‌ها می‌شوند. این دو نوع تبعیض به‌طور مستقیم با هویت انسانی در ارتباط‌اند و مانع از دستیابی انسان‌ها به زندگی برابر و آزاد می‌شوند. در حالی که هر انسان، فارغ از نژاد یا جنسیت، باید بتواند از حقوق بنیادین خود بهره‌مند گردد، اما در جوامع مختلف، به دلایل مختلفی، افراد به‌ویژه زنان و اقلیت‌های نژادی با تبعیض‌های شدید روبه‌رو می‌شوند.

تبعیض نژادی زمانی رخ می‌دهد که انسان‌ها تنها به‌خاطر نژاد یا رنگ پوست خود از حقوق برابر محروم شوند و تبعیض جنسیتی زمانی است که زنان و اقلیت‌های جنسیتی به‌خاطر ویژگی‌های جنسیتی خود مورد بی‌عدالتی قرار گیرند. این دو نوع تبعیض، نه تنها هویت فردی انسان‌ها را تهدید می‌کنند، بلکه به تضعیف جوامع و از بین بردن پایه‌های انسانی و اخلاقی آن‌ها می‌انجامند.

در جوامع کنونی، تفکر بر اساس هنجارهای جنسیتی و نژادی از طریق باورهای کلیشه‌ای به‌طور مداوم در حال تحمیل است. تصورات کلیشه‌ای در مورد زنان و مردان، در کنار نابرابری‌های نژادی، به‌طور مستقیم بر رفتارهای اجتماعی و تعاملات میان انسان‌ها تأثیر می‌گذارد. به‌ویژه در جوامعی که این تبعیض‌ها به‌صورت نظام‌مند اعمال می‌شوند، افراد به‌طور فزاینده‌ای از فرصت‌های برابر در زندگی، تحصیل و کار محروم می‌شوند.

سازمان صلح طاهری بر این باور است که برای رهایی از این نابرابری‌ها، انسان‌ها باید به‌طور بنیادی هویت خود را درک کنند و از نگاه ابزاری و دوگانه به جنسیت و نژاد خود رهایی یابند. انسان‌ها باید بدانند که هیچ تفاوتی در ارزش و کرامت میان آنان وجود ندارد. هویت هر فرد باید بر اساس کرامت انسانی و درک تن واحده و جایگاهش در هستی تعریف شود، نه بر اساس تفاوت‌های ظاهری و اجتماعی.

در راستای ترویج برابری جنسیتی و نژادی، سازمان صلح طاهری با تأکید بر آموزه‌های معنوی و شناختی، بر لزوم تغییر نگرش‌ها و ارز‌ش‌ها در جوامع بشری تأکید دارد. تبعیض‌ها، چه نژادی و چه جنسیتی، باعث بروز ناهنجاری‌ها و تضادهای اجتماعی می‌شوند و مانع از تحقق یک زندگی همگون و مسالمت‌آمیز برای همه انسان‌ها می‌گردند. لذا، برای رسیدن به دنیای عاری از بی‌عدالتی، همگان باید در جهت ارتقاء آگاهی، هم‌فازی با تجلیات الهی و برقراری برابری در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی گام بردارند.

سازمان صلح طاهری با ترویج ایده‌های جهانی مبتنی بر کمال بشری و ارتقای آگاهی عمومی بر مبنای دکترین اینتریونیورسالیزم (هستی وطنی) در راستای مبارزه با تبعیض نژادی و جنسیتی، بر لزوم یکپارچگی انسان‌ها در تلاش برای تحقق جهانی عاری از تضاد و خشونت تأکید دارد.