مبارزات سیاسی – فکری

مکتب عرفان کیهانی حلقه سیر و سلوکی عرفانی است و رویکردی معرفت‌پژوهانه دارد و همواره بر این باور بوده که به دنبال جایگاه سیاسی نیست؛ اما چون در برابر نقض حقوق بشر و نادیده‌گرفتن حقوق مردم، با تکیه بر حق‌طلبی و ظلم‌ستیزی معنوی می‌ایستد، طبیعی‌ست که چنین رویکردی در عمل، به عنوان مشی سیاسی تلقی گردد.

اینجانب محمدعلی طاهری، از سال ۱۳۹۰ و به‌ویژه با تشدید برخوردهای امنیتی، هدف فشارهای سازمان‌یافته و مداومی قرار گرفتم؛ از جمله تشکیل پرونده‌های فراقانونی، بازداشت غیرقانونی، اعمال شکنجه‌های روانی و جسمی (از جمله شکنجه سفید)، صدور دو حکم قطعی اعدام، ۱۷ بار اجرای نمایشی حکم اعدام، و نزدیک به ۹ سال حبس در سلول انفرادی همراه با بازجویی‌های مستمر.

اما این سرکوب، به‌جای خاموش‌کردن صدا، به تحکیم مبارزات من انجامید. در دل همان سال‌های زندان، دفاع از آزادی اندیشه و بیان به یکی از جدی‌ترین مبارزات سیاسی فکری تبدیل شد. چهار جلد کتاب دفاعیات از درون زندان، و نیز اعتراضات گسترده‌ی شاگردان و همراهان این مکتب در داخل و خارج از کشور در قالب بیانیه‌ها، تجمعات، فعالیت‌های رسانه‌ای، و مکاتبات بین‌المللی؛ همگی نشان دادند که این جریان، تنها به دنبال حق آزادی اندیشه و برخورداری از حقوق بشر در چارچوب تعریف شده توسط نهادهای بین‌المللی است و نه سازش با سلطه‌گران خودکامه.

پس از آزادی و با تداوم تهدیدها و فشارهای امنیتی، با حمایت نهادهای بین‌المللی و مساعدت دولت وقت کانادا، ناگزیر به خروج غیرقانونی از ایران و مهاجرت اجباری شدم. در ادامه این مسیر و برای پیگیری اهداف عدالت‌خواهانه و حمایت از آزادی‌خواهی، اقدام به تأسیس و ثبت رسمی «سازمان صلح طاهری» در کشور کانادا نمودم. در نتیجه به‌عنوان یکی از قربانیان نقض فاحش حقوق بشر که سال‌ها در معرض بازداشت‌های غیرقانونی، شکنجه‌های جسمی و روانی، و محرومیت از حقوق مدنی قرار داشته‌ام، ترویج مبانی صلح، آزادی و عدالت را به‌عنوان یکی از اولویت‌های اصلی مسیر خود برگزیدم.

در همین راستا، یکی از اقدامات مؤثر در ادامه‌ این مسیر، تدوین و انتشار «مانیفست رنسانس ایران آزاد» در سال ۱۴۰۱ بود؛ سندی برای احیای شأن و کرامت انسان و دفاع از حقوق مردم ستمدیده ایران، با تأکید بر نفی هرگونه سلطه‌گری و تلاش برای استقرار نظمی نوین بر پایه آزادی و برابری.

امروز نیز همچنان بر همان باور نخست ایستاده‌ایم

گشودن راهی برای رهایی انسان‌ها از هرگونه اسارت و بردگی، عبور از سلطه استبداد، و دست‌یافتن به مفهومی تازه از حقوق بشر نوین که بر پایه‌ی دکترین اینتریونیورسالیزم و هویت مشترک انسانی معنا می‌یابد. این آرمان، گرچه از ایران برخاسته، به همه انسان‌هایی تعلق دارد که مستقل از هر هویت جنسیتی، نژادی، ملی یا مذهبی در پی آزادی و کرامت انسانی ‌هستند.

سلب تابعیت از نظام جمهوری اسلامی 

اعلام «سلب تابعیت از نظام جمهوری اسلامی ایران» اقدامیست ابتکاری توسط اینجانب، جهت مبارزه سیاسی با نظام دیکتاتوری حاکم بر ایران.

چنین اقدامی، اعلام عدم تبعیت از حکومت جمهوری اسلامی، در عین عشق ورزیدن به خاک این مرز و بوم به‌شمار می‌رود. بنده اقدام به سلب تابعیت از …، را برای نخستین بار در سال ۱۳۹۶ و از داخل بازداشتگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی اعلام نموده و سپس در اعتراضات سال ۱۴۰۱ بار دیگر روی چنین موضعی تاکید نمودم و پتیشنی (کارزار) با امضای تعداد کثیری از ایرانیان ایجاد و منتشر شد. و اما در بحبوحه فعلی، حضور آحاد ملت در طرح «سلب تابعیت از نظام جمهوری اسلامی ایران» در قالب پتیشن را به‌عنوان راهکاری عملیاتی و مسالمت‌آمیز جهت تایید عدم مشروعیت حکومت مذکور، پیشنهاد می‌نمایم؛ طرحی که محافل بین‌المللی می‌توانند عهده‌دار پایش آن باشند.

مانیفست رنسانس ایران آزاد

در پی ارائه دکترین «اینتریونیورسالیزم»، که حقوق بشر نوین را به‌عنوان راهکاری بنیادین برای جلوگیری از افتادن ملت‌ها در دام دیکتاتوری‌های جدید مطرح می‌سازد، «مانیفست رنسانس ایران آزاد» را به عنوان راهی متحولانه که می‌تواند شروعی برای نجات از برده‌گی سیاسی نیز باشد ارائه دادم تا بلکه ایران الگویی در این مورد برای همه انسان‌ها و سرآغازی برای تکمیل و پیاده کردن «حقوق بشر کامل» باشد. بیانیه‌ای که هدفش تحقق ایرانی آزاد است، ایرانی که در آن اراده ملت، تعیین‌کننده‌ی سرنوشت خود باشد و شأن و کرامت انسانی به‌طور کامل احیا شود. نگاه مانیفست رنسانس ایران آزاد به دلیل اینکه نگرشی منفعت‌طلبانه و… نداشته و هیچ‌گونه جایگاه سیاسی را برای خود در نظر نمی‌گیرد می‌تواند به عنوان یک الگوی جهانی تلقی شود. اندیشه‌ای مترقی که از نو، ساختاری زیربنایی را تعریف می‌نماید که بر اساس آن ملت سالاری حاکم شده تا حکومت انسان بر انسان برای همیشه باطل شود.

جنبش‌هـای اعتراضــی

در سال‌های اخیر، جنبش‌های اعتراضی مدنی و مسالمت‌آمیز، به نماد اراده ملت‌ها برای تغییر، عدالت‌خواهی و احقاق حقوق بشر تبدیل شده‌اند. در تاریخ معاصر، این اعتراضات از مؤثرترین ابزارهای مبارزه برای آزادی، برابری و کرامت انسانی به شمار می‌آیند. جنبش‌های اجتماعی نوین، پاسخی به نقض سیستماتیک حقوقی هستند که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به صراحت به آن‌ها اشاره شده است؛ از جمله حق آزادی اندیشه و بیان، حق تجمع مسالمت‌آمیز، دادرسی عادلانه، مصونیت از شکنجه، امنیت فردی و آزادی عقیده و مذهب.