به نام خدا

با سلام و نثار دعای خیر

در ادامه با توجه به پاره‌ای از موضوعات روز، بدینوسیله توضیحاتی به اطلاع دوستان عزیز و همراهان گرامی مجموعه عرفان کیهانی حلقه عرضه میگردد:

مدتی است که یک سوال مهم مطرح میشود و آن هم این است که چرا عرفان حلقه در امور سیاسی وارد فعالیت شده و یا خود من بعنوان بنیانگذار «مکتب عرفان کیهانی حلقه» به چه دلیل وارد این جرگه شده ام؛ بویژه علیرغم اینکه بارها اعلام کرده ام که من سیاسی نیستم (به معنای حرفه‌ای).

در پاسخ باید بگویم، هیچکسی نیست که از مداخله در امور سیاست معاف بوده و ورود او به موضوع سیاست ممنوع و یا نکوهیده باشد. چرا که زندگی همه انسان ها وابسته به امور و نحوۀ مملکت داری است و کسی نیست که متاثر از سیاست حاکم بر کشور خود و حتی سیاست های جهانی نباشد. بدیهی است بخش عمده ای از سرنوشت آحاد مختلف مردم بستگی به این موضوع دارد. بنابراین، مداخله در امور سیاسی وظیفه هر فرد آگاه و آزاد اندیشی می باشد و بی تفاوتی در این مورد به نوعی ضربه به پیشبرد اهداف سازنده جامعه و مملکت میباشد.

اما در این میان جریان‌های مختلف سیاسی، گروه‌ها، حزب‌ها، جمعیت‌ها و تشکل‌های مختلف نیز لازم است در خصوص امور سیاسی و اداره مملکت موضع گیری داشته و نظرات شفاف خود را اعلام کنند تا بلکه بتوانند مجموعه ای را که با آنها در ارتباط هستند در جریان شیوه های فکری و سیاسی خود بگذارند تا تکلیف مخاطبین آنها مشخص باشد.

در این میان با توجه به اینکه هر روز اقشار مختلفی نظر من و نگاه «مکتب عرفان کیهانی حلقه» به موضوع سیاست، شورای گذر و… را جویا می شدند؛ همچنین، با توجه به اینکه این مکتب بنا به ماهیت ظلم ستیزی و دفاع از حقوق بشر و کرامت والای انسان و اینکه از این منظر نیز اندیشه‌های بسیار زیادی برای مطرح کردن دارد و برای همین منظور نیز چند سال قبل «سازمان صلح طاهری» را بنیانگذاری کرده بودم؛ اقدام به انتشار «مانیفست رنسانس ایران آزاد» نمودم تا اساس نگاه ماندگار«مکتب عرفان کیهانی حلقه» را نسبت به انسان، جامعه و امور مملکت داری را جدا از حزب و گروه و دسته و اشخاص و ایدئولوژی های گوناگون و سیستم های مختلف سیاسی و… مطرح کرده باشم. چراکه به دلایلی دیدگاه های سیاسی گروه ها، دسته جات و جریانها، اشخاص و افراد بدلایل متعددی دربرگیرنده مشکلاتی بوده است. از جمله:

  • خیلی از جوانبی را که اشخاص و افراد و گروه های مختلف اجتماعی و سیاسی می بینند، ممکن است به پختگی لازم نرسیده و در برگیرنده حقوق بشر بعنوان حقوق پایه و رهایی بخشی از اسارت از چنگال سیاسی افراد و گروه ها در آن منظور نشده باشد.
  • معمولا گروه ها و تشکل های مختلف سیاسی ممکن است با در نظر گرفتن منافع خود اقدام به انجام حرکت کنند. برای مثال، هر فرد و یا گروه سیاسی برانداز در دنیا فقط یک خواسته دارد و اینکه نظام حاکم ساقط شود و خود جای آن نظام بنشیند و قدرت به چنگ او و یا آنها بیفتد. درنتیجه، در این میان ملت فقط بازیچه بوده و تنها اهرمی میباشند در دست سیاستمداران که با آن نظامی را از جا بکنند و خود جای آنرا بگیرند. این عده تا آن زمان که قدرت را به چنگ بیاورند، گردن خود را کج نموده و خود را خادم ملت معرفی میکنند. اما همینکه به قدرت رسیدند، از آن به بعد دیگر مردم را اصلا به حساب نمی آورند و پشیزی برای آنها ارزش قائل نیستند. همه تلاش ها نیز برای نشستن بر مسند قدرت برای یک هدف کلی است و آن چپاول و غارت مملکت است. اما پس از این غارتگری‌ها طبیعتا افراد آگاهی پیدا میشوند که میخواهند جلوی آنرا بگیرند؛ در نتیجه از این به بعد سرکوب مردم و آزاداندیشان و… شروع میشود و چون برخی از این مبارزان با یکدیگر برای این هدف بزرگ گروه تشکیل میدهند و بصورت تیمی با این غارتگری‌ها مبارزه خواهند کرد، در نتیجه شکنجه و آزار و اذیت نیز برای گرفتن اطلاعات افراد گروه و لو دادن آنها و… از افرادی که در این رابطه دستگیر میشوند، شروع میشود که نمونه آن همین سازمان های مخوف اطلاعاتی است که افراد را متهم به خرابکاری (کمیته مشترک ضد خرابکاری) و اغتشاشگری و… کرده‌اند.

اما نگاه مانیفست رنسانس ایران آزاد به دلیل اینکه نگاه منفعت طلبانه و… نداشته و هیچگونه جایگاه سیاسی را برای خود در نظر نمیگیرد و میتواند به عنوان یک الگوی جهانی تلقی شود. ضمن اینکه کسی نخواهد توانست با ذکر دلایلی آنرا مردود بداند (فقط کسانیکه منافعشان بواسطه این مانیفست به خطر افتاده، به جای ردکردن منطقی مستدل، همانطور که شاهد هستیم بطور مداوم اقدام به فحاشی نموده و ناسزاهای رکیک میدهند بدون توجه به اینکه دوران شعبان بی مخ بازی خاتمه یافته و دیگر جواب نمیدهد).

بنابراین، دقیقترین نگاه ها و توضیحات در مورد تعریف فلسفه سیاست را باید از دنیای عرفان طلب کنیم. زیرا چنین زمینه‌ای است که اندیشه خودشناسی، انسان شناسی و رفع حوائج مختلف او در این زمینه را از جمله در سیاست، در حکمت (بینش ها و طرز تلقی او از زندگی و یافتن معنا برای زندگی و…)، فلسفه هنر، فلسفه اخلاق و… را نیز غیر از مباحث اصلی مطرح شده را در حوزه های مختلف عرضه میکند. اصولا این موضوعات در دل عرفان مستتر بوده و به همین دلیل نیز در تمام طول تاریخ نسبت به دنیای عرفان، همواره دشمنی سخت گیرانه ای از جانب حکومت های وقت در جریان بوده است. زیرا عرفان نمیتواند در مقابل بردگی انسان‌ها به هر طریق و بهانه‌ای موافق باشد. در این راستا، مگر میشود کسی نگاه و دیدگاه عرفان حلقه را داشته باشد و با بردگی سیاسی موافق باشد؟ مگر میشود کسی به اندازه ذره ای از این بینش مجهز باشد و با حیف و میل ثروت های ملی در جهت تشریفات و تجملات سردمداران نظام حکومتی ساکت بماند و آنرا تایید کند؟ مگر انسانی حتی از عرفان گذشته، حداقل اگر به انسانیت معتقد باشد، بتواند کمتر از پیاده شدن حقوق بشر را برای جوامع بشری خواستار باشد و طالب برقراری بیمه ملی و تامین حداقل معیشتی آحاد مختلف مردم نباشد و… بله نمیشود انسان بود و موافق اینکه انسان‌ها برده سیاسی دست یک نفر و استیلای یک گروه بر ثروت ملیشان باشد، بود.

من افتخار میکنم که در همه طول زندگی خود حتی یک لحظه در مقابل ظالمین و ستمگران زمان، سرتعظیم فرود نیاورده‌ام. اینرا در پاسخ به کسانی عرض میکنم که تصور میکنند با تهدید و ایجاد ارعاب و جوسازی میتوانند به منافع خود برسند و انسان‌های آزاداندیش را در مقابل خود وادار به سکوت کنند.

همچنین برخی اظهار میکنند که حتما فرصت‌های طلایی در اختیارم نبوده و گرنه بنده نیز سر تعظیم فرود می آوردم. در پاسخ این عده باید بگویم که اتفاقا از این فرصت های طلایی برای من فراهم بوده برای مثال، بنده درست در عنفوان جوانی بعنوان نفر اول اولین و دومین مسابقات سراسری جوانان ایران در سال‌های ۵۵ و ۵۶ (سومین دوره این مسابقات با انقلاب ۵۷ مصادف شد) در کاخ نخست وزیری توسط امیرعباس هویدا و جمشید آموزگار نخست وزیران وقت، جوایز خود را شامل بورس تحصیلی خارج از کشور را دریافت کردم. اما به دلیل انتظارات نابجای ساواک، از این امکان استفاده نکردم و چون به علل امنیتی امکان رد کردن علنی نیز وجود نداشت به ناچار بورس تحصیلی دانشگاه علوم و فنون ارتش شاهنشاهی را بعنوان اولین دانشجوی این دانشگاه که تازه تاسیس شده بود و قرار بود همه دانشگاه‌های دیگر ایران را زیر پوشش خود قرار بدهد (بعد از ورود متوجه شدم، اما به دلیل وقوع انقلاب موفق به پیاده کردن برنامه های خود نشد. دانشگاه شریف اولین دانشگاهی بود که قرار بود تحت پوشش این دانشگاه قرار بگیرد) بپذیرم، تا اینکه انقلاب شد و من از این قید توانستم آزاد شوم.

در رابطه با ورود به فعالیت های سیاسی در حال حاضر (نه بعنوان فعالیت سیاسی حرفه‌ای و شغلی که قبلا خصوصیات آن توصیف شد و اینکه بنده اصلا خوشبختانه سیاسی حرفه ای نیستم) همانطوریکه عدۀ زیادی نیز از من انتظار داشته اند تا موضع خود را روشن کنم؛ بنده نیز مانند هر انسانی برای خود انتخاب‌ها و معیارهایی دارم که طبیعتا منطبق با «مانیفست رنسانی ایران آزاد» است و افراد انتخابی اینجانب نیز (حدود ۳۰۰ نفر) بر این منوال انتخاب شده‌اند که آنها نیز حافظ منافع ملت هستند و این افراد هم با بردگی سیاسی انسان ها مخالفت خواهند کرد و… در نتیجه، تا زمانی که این کاندیداها نظر مرا در این جهت تامین کنند، مدافع آنها خواهم بود. بدیهی است در صورتیکه خلاف این موضوع برایم به اثبات برسد، هرچفدر هم برایم عزیز و محترم باشند، مسلما از جانبداری آنها دست خواهم کشید. زیرا نمیتوانم نسبت به ملت خود خیانت نموده و منافع آنان را فدای مصالح دیگری کنم. خلاصه اینکه مانیفست رنسانس ایران و انتخاب های اینجانب به دوستان مجموعه عرفان حلقه ارائه شده تا همگان بدانند نگاه عرفانی بطور قطع و یقین با بردگی سیاسی انسان ها و… مخالف است و اگر کسی به غیر از این می اندیشد بطور قطع عرفان حلقه را نفهمیده و درک نکرده است. به عبارتی دیگر نمیشود کسی ادعای عرفانی داشته باشد و پابوس و کاسه لیس و… باشد و طالب اینکه منافع ملی در خدمت فرد و یا گروه خاصی قرار بگیرد، منهای رجوع به آرای مردم. برخی میگویند که عده ای فقط برای گذر است؛ اما ما که قبلا این کلاه گشاد بر سرمان رفته، به هیچ عنوان نمی پذیریم، چرا که آزموده را آزمودن خطاست. آنها که به نام خدا و ذکر و دعا آمدند چه گُلی به سر این ملت زدند که اکنون عده‌ای با نثار زشتترین فحش‌ها و ناسزاهای رکیک و… خطاب به مخالفین خود و روش‌های شعبان بی مخی و لومپنی و چماقداری و… چه ارمغانی برای ملت خواهند آورد. برای من جنگ اول به از صلح آخر است، هرگونه تاملی برای اینکه ببینیم چه میشود، فقط فرصت سوزی و مجددا سر از سلول‌های مخوف درآوردن است. نباید فرصت را از دست داد و مجال ظهور دیکتاتوری جدید را برای کسی فراهم نمود. این یعنی شریک جرم شدن در فجایع و جنایت های آتی و… پس باید خوب بیاندیشید و اگر کسی ذینفع نیست، زیر بار چنین بار سنگین و مسئولیت بزرگی نرود.

اما عده ای ظاهرا از این مجموعه و یا عملا خارج از آن میگویند چرا عرفان حلقه وارد سیاست شده. اینجا یک سوال مطرح میشود که اگر کاندیدهای من همان کاندیدهای آنها بود آیا بازهم همین را میگفتند؟

اینک که این افراد می بینند بنده اسم کاندیدهای آنها را به دلایل پیش گفته نمی آورم، از انتخابات منهای کاندیدهاهای آنها به نام سیرک یاد میکنند که مهم نیست. مهم این است که ما از عدالت دور نشویم و خود را نفروشیم.

اما عده دیگری با شنیدن اسامی کاندیدهای من فورا اعلام میکنند، این دیکتاتوری است و… که البته این حرف خنده داری است. چرا که من فقط نظر خود را ابراز کرده‌ام و دلایل انتخاب خود را اعلام نموده‌ام و آنها میتوانند خودشان به هر کی میخواهند، رای بدهند. اما این اجازه را ندارند که به نام عضو عرفان حلقه و مربی و… بر خلاف تفکر و اندیشه عرفان حلقه مبتنی بر ظلم ستیزی و برده داری ستیزی و… اقدامی بکنند و از پتانسیل این مجموعه به نفع خود و معرفی جریان های دیگری استفاده کنند. چرا که ما اینک بخوبی میدانیم که برخی افراد خود را در این مجموعه جاسازی کرده اند برای این موارد و در واقع مربی نما هستند و در عمل مشاهده میشود که بر علیه عرفان حلقه و شخص خود من گام بر میدارند. آنها این قیافه را میگیرند که آزاد اندیشی و دموکراسی و… باید حاکم باشد. برای نمونه وقتی کسانی از گروه شعبان بی مخ ها در گروهی اقدام به فحاشی رکیک نسبت به عرفان حلقه و من میکنند (بخاطرمانیفست و…)، اگر کسی از مجموعه بخواهد جواب آنها را بدهد، این قبیل افراد فورا جلو پریده و میگوید، بگذارید حرفشان را بزنند، باید دموکراسی باشد!!!! اما کدام حرف؟ از کی تا حالا نثار کردن فحش های رکیک و بی احترامی و هتک حرمت دموکراسی محسوب میشود؟ این همان دموکراسی این عده است که از آن دم میزنند و وعده آنرا به ملت ایران میدهند.

همچنین عده‌ای ممکن است بگویند، ما مخالفیم که عرفان حلقه وارد سیاست شود. این عده نمیدانند هر مکتبی که با ظلم سازش نکند، بخودی خود سیاسی است چه بخواهد و چه نخواهد و همانطوریکه قبلا گفته شد اگر این عده عرفانی را میخواهد که در مقابل طرفداران برده داری سیاسی سرتعظیم فرود بیاورد، قطعا در جای دیگری باید به دنبال آن بگردند و عرفان کیهانی حلقه برای آنها جای مناسبی نیست و آنها با برخورداری از حقوق بشر که عرفان حلقه و سازمان صلح طاهری مدافع سرسخت آن میباشند، در نهایت آزادی میتوانند به هرجای دیگری که میخواهند بروند و در آنجا با آزادی بیان و اندیشه به خدمت به هر کسی که مایل باشند، بپردازند و در مقابل آنها تعظیم کنند و… ما نیز برای آنها طلب خیر میکنیم و آنها را به خدای بزرگ می سپاریم.

با توجه به اینکه دموکراسی یعنی تکثرگرایی سیاسی و آزاد اندیشی که نوعی نگرش فلسفی و سیاسی است که بیانگر تنوع در افکار و پذیرش نظرات متعدد است که به سیاست مردم‌سالارانه، هم‌زیستی مسالمت‌آمیز و تحمل علایق و عقاید مختلف می‌انجامد که با پذیرش عقاید گوناگون بر این اصل پافشاری می‌کند که اعضای یک جامعه می‌توانند اختلافات خود را با استفاده از گفتگو با یکدیگر همسو نمایند، در عمل مشاهده میشود که مدعیان دموکراسی بجای ارائه فکر و اندیشه از رکیکترین فحش‌ها و تهدیدات مختلف و… استفاده میکنند. این درحالی است که هنوز به قدرتی نرسیده اند. وای به روزی که به قدرت برسند، لطفا به این موضوع دقت شود.

ادامه دارد…

بنیانگذار عرفان کیهانی حلقه و سازمان صلح طاهری: محمدعلی طاهری
تورنتو: 22/ فوریه/2023 مصادف ۳/اسفند/۱۴۰۱