به نام خدا

با سلام و نثار دعای خیر

روز جهانی «روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه» را با رویکرد صلح، کرامت و برابری در یک سیاره سالم پاس می داریم و با همه وجود از آن حمایت نموده و گرامی می داریم.

این روز را خدمت تمامی انسان‌های آزاده، صلح‌طلب و بشر دوست تبریک عرض کرده و آرزومندم انسان با تجهیز به دیدگاه فراکل‌نگری و پی بردن به کرامت و منزلت انسان در تفکر “اینتریونیورسالیزم” به درک وحدت جهان هستی رسیده و بتواند از این رهگذر به صلحی پایدار دست یابد.

انسان تنها موجودی است که معنی و منظور از صلح را می فهمد و میخواهد از راهی به غیر از ترفندهای حیات وحش برای تنازع بقای خود زندگی کند. همه موجودات زنده در کشاکشی دایمی برای حفظ بقای خود هستند و هر موجودی برای تحقق این هدف، شگردی را به کار میگیرد. انسان هرچند که هیچگاه از شگردهای معمول حیات وحش برای تنازع بقا و رسیدن به آمال و آرزوهای خود فاصله نگرفته، اما تنها موجودی است که درون او برای چنین هدفی برنامه ریزی شده تا با فکر و اندیشه خود بتواند به طریقی مسالمت آمیز و به دور از هر نوع خشونتی، ضمن حفظ حیات خود به آرزوهایش نیز جامه عمل بپوشاند. این گرایش را میتوان تمایل انسان به صلح دانست و منظور از گسترش صلح جهانی را میتوان سوق پیداکردن انسان ها به سمت اندیشه ورزی برای تداوم زندگی خود و اجازه دادن به همه انسان ها برای در اختیار داشتن فرصتی برای زندگی مسالمت آمیز و شانسی برای تحقق آرزوهایشان تعریف کرد، بدون اینکه برده باشند و یا برده دار. همچنین بشر بتواند این زمان و فرصتی را که از طریق ورود به جنگ، صرف دفاع از صلح میکند را صرف خود سازی و خودشناسی کند.

به جرات میتوان گفت انسان به واسطه قابلیت اندیشه ورزی‌اش برای صلح و زندگی مسالمت آمیز آمادگی و استعداد درونی لازم و کافی را دارد. اما به دلیل اینکه هنوز از مرحله زندگی بدوی خود که متکی به دوران زورمداری تاریخ کهن بوده است؛ هنوز جدا نشده و تمایل به درنده خویی از طریق توسل به زور در وجود او همچنان فعال است. انسان با وجود پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیکی هنوز به دوران مدرن اندیشه‌ورزی  انتقال پیدا نکرده است. حتی در این مسیر متاسفانه پیشرفت های علمی و تکنولوژیکی هم به عقب ماندگی انسان در جهت جنگ طلبی و درنده خویی و تفکر متکی به تنازع بقا  محوری کمک نموده و مانع بزرگی در جهت جلوگیری از بروز قابلیت استثنایی و منحصر به فرد انسان بوده است. لازم به ذکر است، علم و تکنولوژی در این جهت نیز بواسطه اشاعه تفکر بی اهمیت انگاری انسان و زمین، لطمات جبران ناپذیری به پیکره صلح بشری وارد نموده است.

حقوق بشر از ضروری ترین نیازهای بشر می باشد که در همه طول تاریخ پایمال شده است. هر انسانی باید به چگونگی این حقوق مسلم خود واقف باشد؛ تا بتواند در مقابل آنها که حقوق اولیه و ابتدایی انسان‌ها را بخاطر قدرت طلبی، انحصارطلبی و امیال و افکار پلید و… خود نقض میکنند، بایستد و اجازه این سوءاستفاده را به آنها ندهد.

عرفان کیهانی حلقه با طرح موضوع «تن واحده انسان»، گامی در تعیین، تبیین و تاکید بر حقوق انسانها برداشته است تا نشان بدهد که:

۱) همهٔ انسان‌ها، صرف نظر از نژاد، ملیت، رنگ، جنسیت، زبان، دین و مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیدهٔ دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، میزان دارایی، محل تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادی‌های مطرح در «اعلامیه» جهانی حقوق بشر هستند. به علاوه، میان انسان‌ها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمرو قضایی و وضعیت بین‌المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.

۲) همه انسان ها دارای کرامت، آزادی و برابری ذاتی هستند.

۳) همه انسان ها حق زندگی آزاد و مختارانه را دارند و به هیچوجه نباید برده تلقی شوند و یا با آنها مانند برده رفتارشود.

۴ ) همه انسان ها حق آزادی اندیشه، آزادی بیان و آزادی پس از بیان، آزادی دین و مذهب و تغییر آن، آزادی برگزاری انجمن و شرکت در آن و… را دارند.

۵) همه انسان ها داری حق برخورداری از خدمات بهداشت و سلامتی، تحصیل رایگان، بیمه عمومی و… هستند.

۶) …

صرف نظر از موارد فوق و آنچه که در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است، عرفان کیهانی حلقه با مطرح نمودن دکترین «اینتریونیورسالیزم» با توجه به کرامت انسانی و بررسی جایگاه انسان در هستی و اصل اجتناب از برده داری، حکومت انسان بر انسان را مذموم دانسته و صرفا اداره امور جوامع مختلف از مملکتی گرفته تا بخش های خصوصی یک جامعه را صرفا در حد یک هییت مدیره به رسمیت می شناسد. در نتیجه «سازمان صلح طاهری» پیشنهاد میکند تا به همین منظور، موادی به اعلامیه جهانی حقوق بشر اضافه شود. از جمله:

  • حکومت انسان بر انسان مذموم است (اداره مملکت صرفا با انتخاب اعضای هییت مدیره بمنظور اداره آن جایز است و نه حکومت کسانیکه خود را مالک و صاحب مملکت بدانند و جان، مال و ناموس مردم را در اختیار خود گرفته و بازیچه دست خود کنند).

به هر حال به طور خلاصه، گسترش صلح جهانی یعنی فراهم نمودن زمینه رشد فکری انسان برای آشتی با اندیشه ورزی و جدا شدن از زورمداری و ارزش قایل شدن برای انسان و زمین و اجازه دادن برای اینکه همه انسان ها صرف نظر از دین و نژاد و ملیت و جنسیت و… حق زندگی و حق برخورداری از مواهب طبیعی زمین و لذت بردن از آن را داشته باشند. زمین متعلق به همه است، حتی متعلق به آیندگان به طوری که آنها نیز حق دارند که ما این زمین یکتا و بی نظیر را برایشان حفظ کنیم و قبل از به دنیا آمدنشان، شرایط زندگی مسالمت آمیز را به آنها هدیه کنیم. پس، انسان برای رسیدن به چنین هدفی باید از جهالت فاصله بگیرد. زیرا به خطر افتادن صلح چیزی به جز نتیجه جهالت مشتی انسان‌های عقب مانده زورمدار نیست که فقط ظواهر خود را مدرن نگه می دارند اما از درون متعلق به ماقبل تاریخ هستند و تفکرشان در آن حد. همچنین همه آنها که برای تاراج ثروت های ملتها اقدام به سرکوب ها نموده و ذهن بشر را درگیر اعمال و کردار پلید و منفی خود می کنند.

همه انسان ها از آزادی فطری و از استقلال وجودی برخوردارند و دارای شان و منزلت و کرامت انسانی هستند. از این نظر هیچ کسی بر دیگری رجحان و برتری ندارد. همچنین هیچ عامل دیگری نباید بر آزادی فطری انسان تاثیر منفی گذاشته و بردگی را به هر نحو و به هر شکلی به وی تحمیل نماید.

از اینرو، همه انسان ها حق دارند آزادی فطری و کرامت ذاتی خود را حفظ نموده و تحت هیچیک از انواع بردگی قرار نگیرند. در این رابطه سیاست و مدیریت کلان اداره ملل نباید به گونه‌ای باشد که انسان‌ها برای گذران زندگی مادی، عزت نفس خود را از دست داده و مجبور به زیر پاگذاشتن این کرامت و منزلت شوند.

بنابراین، ضمن مذموم دانستن نفس بردگی، هر عاملی را نیز که بخواهد انسان را به بردگی وادارد و یا در آینده به آن سوق دهد، اعم از عامل انسانی، عامل تکنولوژیکی و… مردود شناخته شده و لازم است تحت کنترل و نظارت محافل حقوق بشری قرار بگیرد و برای رفع و یا جلوگیری از رخداد آن همه سعی و تلاش خود را به کار گیرند.

در این راستا: همه انسان های آزاداندیش و گروه ها و محافل طرفدار آزادی و کرامت انسانی نیز شایسته است که برای آگاهی بخشی در این مورد نسبت به این حق مسلم انسان‌ها، همه توان خود را به کار گیرند.

اصول پیشنهادی برای الحاق به اعلامیه جهانی حقوق بشر

اصل-۱: نفی هرگونه بردگی و برده داری اعم از سنتی، سیاسی و مدرن

لازم به ذکر است، انسان در سیر تکاملی اجتماعی و سیاسی خود در طی هزاران سال، اینک به مرحله ای رسیده که «حقوق بشر»، حداقل مبنا برای قانون اساسی یک کشور مترقی محسوب می شود. هر چه قانون اساسی یک کشوری از اصول اطلاعیه جهانی حقوق بشر دورتر باشد، به جرات میتوان گفت، درجه توحش سیستم سیاسی آن نظام بالاتر بوده و میل به حکومت‌ داری و قدرت مداری در چنین سیستمی بیشتر به چشم می خورد.

در این رابطه به امید روزی هستیم نه چندان دور که ماده یک قانون اساسی مملکت حاکی از قرار گرفتن اعلامیه جهانی حقوق بشر بعنوان پایه و مبنای قانون اساسی و سایر قوانین جاری مملکتی باشد تا در سایه آن همه ایرانی ها صرف نظر از قومیت، نژاد، دین و مذهب و آیین‌های پرستشی، جنسیت و تمایلات فردی و… بتوانند حداقل‌های مورد نیاز یک زندگی بدون دغدغه را برای همه ایرانیان تضمین نماید.

شایان توجه است که برای داشتن یک زندگی خوب، صرف داشتن آزادی، کافی نیست. بسیاری از کشورها از سطوحی از آزادی برخوردارند؛ اما احساس خوشبختی و رضایت در بین مردم، آنچنان که باید باشد، نیست. پس در کنار آزادی، به آگاهی و معرفت نیز احتیاج  می باشد. اصولا مشکل انسان از نبود معرفت، ناآگاهی و عدم فهم فلسفه وجودی خود است. این موضوع نیز ممکن است مانع استفاده صحیح و درست از مقوله آزادی شود. پس در حقیقت برای ضمانت رسیدن به یک زندگی خوب و مطلوب که در آن همه انسان ها بتوانند به احساس رضایت برسند، به آزادی و آگاهی نیاز می باشد که با هم همراه باشند. بدیهی است که یک ملت ناآگاه، قادر به استفاده از آزادی نیست و خیلی زود حکومت طلبان و قدرت طلبان و… این آزادی را از کف چنین مردمی بیرون خواهند آورد. این عده قادرند با عوامفریبی و مکر و حیله و دادن وعده و نویدهای مختلف، توده های مردم را فریب داده و بعد از به دست گرفتن سکان قدرت مملکت، بازهم به تکرار تاریخ بپردازند و سلاح های خود را که با پول و ثروت همین ملت تهیه شده، به سمت مردم نشانه رفته و ملت را تهدید به مرگ کنند، بلکه بتوانند آزادانه به چپاول مملکت و ظلم و جور خود ادامه بدهند. حتی برای بازماندگان خود نیز پیش بینی حکومت داری وراثتی نیز بنمایند و…

همچنین این روز را به همه آنها که نسبت به ارزش این کرۀ خاکی آگاه هستند و به هر طریق ممکن برای حفظ و نگهداری آن و حمایت از محیط زیست زمین به عنوان یک جایگاه بی نظیر در کیهان، به هر نحو ممکن کوشا هستند و در این راه ارزشمند تلاش میکنند، آنهایی را که به یگانه بودن انسان و زمین اعتقاد دارند و آنرا درک میکنند، نیز تبریک عرض میکنم.

پیدایش حیات در زمین، مستلزم کنارهم قرارگرفتن بینهایت زمینه و شرایط مختلف، آن­هم به‌صورت هم­زمان بوده که در این‌صورت احتمال وقوع آن مساوی با صفر می‌باشد.

در نتیجه: از این منظر احتمال اینکه سیاره‌ای درست مانند زمین میزبان حیات باشد، نمیتواند وجود داشته باشد واحتمال آشکار شدن اتفاقی و تصادفی حیات در در زمین نیز با این حساب به‌طور کامل منتفی است. بنابراین، حیات با طرحی هوشمندانه از طریق آشکار کننده‌های حیات به جریان افتاده و پس از آن هم به‌صورت برنامه‌ریزی شده‌ای تداوم پیدا کرده است.

بنابراین از این دیدگاه، احتمال به وجود آمدن تصادفی جایگاه منحصر بفردی مانند زمین و بوجود آمدن موجود اعجاب انگیزی مانند انسان و فراهم شدن میلیونها فاکتور انحصاری و ویژه برای تشکیل حیات بسیار نامحتمل است. اگر این واقعه را صرفا یک تصادف در نظر بگیریم، به طور قطع از ساده اندیشی بیش از حد ناشی شده است.

در این رابطه به موضوعاتی که رسیدگی به آنها بسیار حایز اهمیت است، بشرح بسیار مختصر و کلی زیر مورد اشاره و یادآوری قرار میگیرد:

  • جلوگیری از آلودگی آب، هوا، خاک و محیط زیست
  • جلوگیری از گرمایش زمین با مهار گازهای گلخانه‌ای (این پدیده منجر به ذوب شدن یخ های قطبی و… میشود و گذشته از این که شهرهای بسیار زیادی طبق لیست مربوطه تا چند سال دیگر به زیر آب خواهند رفت، باعث آزاد شدن میکروارگانیزم های ذخیره شده در قطبین زمین میشود که میلیون ها سال در زیر یخ ها گرفتار بوده‌اند و هم اکنون در شرف رها شدن هستند. در نتیجه سلامتی انسان درخطر می باشد و… )
  • جلوگیری از فرسایش خاک و مصرف بی رویه خاک مانند سفال سازی و…(خاک زمین در کل کیهان یافت نمیشود)
  • جلوگیری از مصرف بی رویه سموم و آفت کش ها و جلوگیری از مصرف بی رویه شوینده‌ها و محصولات بهداشتی و… که باعث آلوده شدن آبهای زیرزمینی شده است
  • جلوگیری از برهم زدن زنجیره طبیعی اکوسیستم با جلوگیری از تخریب طبیعت و برهم زدن ساختارهای طبیعی محیط زیست

همچنین بدینوسیله مجددا یادآور میشود: با وجود کشف هزاران سیاره که بسیاری از آنان در صد بسیار بالایی به زمین شباهت دارند، اما هیچکدام از آنها به دلایل متعددی نمیتواند پذیرای حیات باشد.

در خاتمه:  امیدوارم که بشر بتواند جایگاه بلندمرتبه خود را بیابد و ارزش و اهمیت آنرا درک کند. این مهم نیاز به مجاهدت همه انسان‌های آزاداندیش و آگاه سرتاسر جهان دارد.

در این میان مهم نیست: انسان چقدر علم دارد و چقدر فلسفه می فهمد و… اما بسیار مهم است که چقدر با معرفت و با مرام است و چقدر مقید به اخلاق است و… زیرا، همه بدبختی‌های بشر از دیر باز تا کنون از عدم پایبندی انسان به اخلاق و معرفت است که این همه فجایع مختلف را شاهد هستیم. بی اخلاقی دولتمردان و بی معرفتی اکثریت زمامداران امور مردم در طول تاریخ و کشتار و غارت ملت‌ها از جمله چنین پیامدی بوده است.

علم و تکنولوژی نیز در دستان بشر بی معرفت، بصورت وسیله ای برای نابودی خود او به کار گرفته شده است. این بی معرفتی و بی اخلاقی همواره یوغ بردگی را به شکل های مختلف به گردن انسان انداخته و نگذاشته که هرگز بشر روی خوش به خود ببیند و طعم رفاه و آزادی را بچشد. از بردگی سنتی و آدم فروشی و بردگی سیاسی تا بردگی مدرن امروز که میرود در آینده‌ای نه چندان دور، زمینه نابودی و اسارت بیشتر و فجایعی بزرگتر از همه اعصار و دوران را برای انسان رقم بزند.

همه آنهایی که فکر میکنند انسان، دیگر به اخلاق و معنویت و حکمت و… نیاز ندارد و علم میتواند به تنهایی جای همه چیز را بگیرد، بطور قطع از عمق فاجعه پیش رو بی خبرند و شاید نیز ذینفع چنین روندی باشند و در زمره اداره کنندگان معدود آینده جهان و یا عوامل آنها!!! و یا اینکه فکر میکنند آینده دنیا به آنها تعلق خواهد داشت.


بنیانگذار سازمان صلح طاهری و مکتب عرفان کیهانی حلقه: محمدعلی طاهری
تورنتو: 10/نوامبر/2023 مصادف با ۱۹/آبان/۱۴۰۲

لینک سازمان ملل
https://www.un.org/en/observances/international-days-and-weeks